از خودمختاری کردها و عرب‌های ایران حمایت می‌کنیم

۲- روابط با کشورهای عربی، شوروی، چین و ایالات متحده آمریکا
انگار نمود اصلی تغییری که در ایران اتفاق افتاد با قصد و نیت مخالفت و عداوت با منافع عراق بوده است...کلامی که ما با آن با ایران حرف می‌زنیم کلام چانه‌زنی نیست...ایران به آمریکا هشدار می‌دهد «اگر شاه را به ما پس ندهید، ما گروگان‌ها را نگه خواهیم داشت.» بعد از دو روز صبر کردن، آن‌ها [آمریکایی‌ها] پزشکی را برای معالجهٔ شاه می‌فرستند. [آمریکایی‌ها] واقعاً مواظب او هستند، حتی پس از گروگانگیری. تمام این‌ها به سریالی مبتذل می‌ماند...قتل‌عام اعراب حاشیه خلیج [فارس] موهبت و برکتی فداکارانه خواهد بود.
از خودمختاری کردها و عرب‌های ایران حمایت می‌کنیم
ترجمه: بابک واحدی

 

تاریخ ایرانی: اندیشکدهٔ وودرو ویلسون، در ۲۵ اکتبر سال ۲۰۱۱ و به‌ بهانۀ کنفرانسی پیرامون جنگ ایران و عراق که در این مرکز بین‌المللی در واشنگتن برگزار شد، شماری از اسناد جنگ را منتشر کرد. این اسناد که جزئیات گفت‌وگوهای صدام حسین با ژنرال‌ها و مقامات بلندپایه رژیم بعث عراق را فاش می‌سازند، نمونهٔ کوچکی از هزاران سند و مدرکی هستند که پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ به‌دست آمده‌اند و در دانشگاه دفاع ملی آمریکا نگهداری می‌شوند. اسنادی که از زمان معاونت ریاست جمهوری صدام حسین آغاز می‌شوند و پس از آن دیدگاه‌های رئیس‌جمهور عراق را دربارهٔ شرایط اقتصادی، نظامی و سیاسی ایران و منطقه نشان می‌دهند. در آینهٔ این اسناد می‌توان با برآورد و پیش‌بینی صدام و حلقهٔ نزدیکانش از تقابل نیروهای سیاسی و اجتماعی در ایران، تغییر چهرهٔ سیاسی و موازنهٔ قدرت در منطقه، روند جنگ با ایران و تحولات مختلف منطقه و جهان در این دوره آشنا شد.

 

«تاریخ ایرانی» این اسناد را برای نخستین بار ترجمه و منتشر می‌کند. برخی اسناد طولانی خلاصه و بعضی بخش‌ها که بی‌ارتباط به ایران بوده‌اند حذف شده‌اند. یادداشت‌های مترجم، توضیحات و افزونه‌ها در داخل کروشه آمده‌اند.

 

***

 تاریخ سند: فاقد تاریخ [حوالی ۴ تا ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹] [۱۳ تا ۲۹ آبان ۱۳۵۸]

 

[صدام حسین، رئیس‌جمهور عراق در ابتدای این نوار، که البته از میانهٔ مکالمه‌ شروع می‌شود، دربارهٔ جایگاه و نقشی که مایل است عراق در صحنهٔ جهانی ایفا کند حرف می‌زند.]

 

[۰۵:۱۷]

 

رفیق لطیف: آقای رئیس‌جمهور، شاید حرف‌های من تکرار حرف‌های رفیق بارزان باشد، با این وجود، قالب و مزمون متفاوتی دارد. روابط ما با کشورهای حاشیهٔ خلیج [فارس] دو مرحله را پشت سر گذاشته: مرحلهٔ اول آغاز جنبش ایرانی خلیج [فارس] است که به اعتقاد من به استناد بیانیه‌های ایران درست است و فقط حرف کسانی نبود که رابطه‌ای با رژیم ایران ندارند. آن‌ها توان تصمیم‌گیری نداشتند. سیاستشان در قبال خلیج [فارس] حقیقی بود و همین‌طور هم خواهد ماند. متوجه هستیم که منطقهٔ خلیج [فارس] برخلاف میل ما به منطقه‌ای ترسناک تبدیل شده، و منطقه‌ای که اشکال و انواع متفاوتی از نجات و امنیت را می‌طلبد؛ چه از طریق جنبش‌ها، رسانه‌ها یا هر رابطه‌ای با انقلاب و با عراق. به نظر می‌رسد که رژیم ایران به این موقعیت حساس تکنیکی پی برده است که عراق شروع به افزایش نفوذ و فشار و برعهده گرفتن نقشی موثر‌تر کرده، نقشی حمایتی در...[حرفش قطع می‌شود]

 

صدام حسین: این را برای مستشار سوریه توضیح بدهید.

 

رفیق لطیف: به دیدار من نیامد.

 

صدام حسین: [نامفهوم] منظورم حافظ اسد است.

 

رفیق لطیف: این کشف تکنیکی، که به نظر می‌رسد ایرانی‌ها به آن پی برده‌اند، می‌دانند که به عراق نفوذ زیادی خواهد داد و نقشی استراتژیک در منطقهٔ خلیج [فارس.] همکاری‌ای هم وجود داشته، علاوه بر اطلاعاتی که به دست من رسیده، همکاری‌ای که پس از دیدار معاون نخست‌وزیر ایران از لبنان و به سوریه در دیدار قبلی و در تور خلیج [فارس] توافق شده؛ توری که برای اطمینان دادن به کشورهای حاشیهٔ خلیج [فارس] ترتیب داده شده بود تا به آن‌ها نشان دهند که هیچ تهدید واقعی یا نهفته‌ای از جانب ایران متوجه این منطقه نیست و در نتیجه لزومی به جانبداری از عراق نیست. این باعث شده که کشورهای حاشیهٔ خلیج [فارس] ناراضی باشند تا بدانجا که توافقنامهٔ طائف را بدون حضور عراق امضا کنند. باید اشاره کنم که این ابتکار عملی نو و خطرناک در سیاست خلیج [فارس] است، و باید با دقت به آن پرداخت. باید به مردم خلیج [فارس] هشدار داد که سیاست ایران چه رژیم حاکم بر آن‌ها به یک‌باره عوض شود و چه یک سال دیگر هم دوام بیاورد، همین باقی خواهد ماند. سیاست‌های ایران بر اساس اصول و دکترینی که پیش‌تر گفتیم باقی خواهد ماند. نکتهٔ دیگری که من را واداشت سیاست‌های منطقهٔ اعراب را از منظری دیگر مرور کنم اتفاقاتی است که در الجزایر رخ می‌دهد، و بعد از آن، آنچه در لیبی اتفاق افتاد و همچنین دیدار بعضی رهبران عرب و همکاری در جریان کنونی و دیدارهای متقابل بین آن‌ها پیرامون این مساله. به نظر من، این مساله سه رده‌ دارد: ردهٔ اول نهضت فلسطین و توافقنامهٔ کمپ‌ دیوید است؛ دومی لبنان و سومین رده قطع هر رابطه یا ارتباط عراق با خلیج [فارس]، رابطه‌ای که در این منطقه بسط یافته، و رابطهٔ منطقه با تأثیرات استراتژیک آمریکا. این‌ها مشاهدات من هستند، یا بهتر است بگویم یک نکتهٔ اساسی و مرکزی که در نتیجهٔ ملاقات‌ها مشخص شده‌اند. چه قذافی و چه رژیم سوریه یا کشورهای حاشیهٔ خلیج [فارس] در آخرین دوره، به عقیدهٔ من آن‌ها به دنبال منزوی کردن عراق در جهان هستند. جدای از این آن‌ها می‌خواهند عراق اثرگذاری سیاسی محدودی داشته باشد، و علاوه بر این سیاست‌های جدید ایرانی‌ها این هدف را دنبال می‌کنند که به اعراب بباورانند ایران هیچ مشکلی با خلیج [فارس] یا منطقهٔ عرب ندارد، و اینکه مشکل ایران فقط با عراق است. اینجا مسالهٔ مرز‌ها مطرح است و عراق به جد و با قاطعیت تمام در رویدادهای شمال و جنوب ایران مداخله کرده است و عراق مسائل و مشکلات جدیدی با ایران دارد. همچنین رسانه‌های ایران و بعضی رسانه‌های غربی دارند از سهم عراق در تصاحب نقشی برجسته و اساسی حرف می‌زنند، و اینکه عراق بی‌قرار است و به دنبال نقشی در خارج از مرزهای خود است، و اینکه به دنبال اشکال دیگر اثرگذاری‌ و نفوذ سیاسی است و می‌خواهد سیاست‌های خود را در منطقهٔ خلیج [فارس] تحمیل کند.

 

[۱۰:۰۸]

 

این طرح و نقشه به نظر نمی‌آید تصادفی باشد، بلکه با مطالعهٔ کافی و هماهنگی دقیق طراحی شده و هر یک از این کشور‌ها نقشی در آن دارند، چه در موافقت با آن و چه در تن سپردن به اجبار. اسد [حافظ اسد، رئیس‌جمهور فقید سوریه] به ایران سفر می‌کند. طرف‌های دیگر میانجی‌گری می‌کنند تا قذافی هم بتواند به ایران سفر کند، و دیدارهای متقابلی که به تازگی بین کشورهای حاشیهٔ خلیج [فارس] انجام شده و مواضع مستقل آن‌ها. می‌خواهم به جمع‌بندی‌ای در این باره برسم، که راه‌حل چیست؛ جنابعالی چه روش و رویکردی را تأیید می‌کنید؟ به نظر من، این روش دشوار و پر زحمت خواهد بود اما معتقدم نتیجه خواهد داد و آن‌ها به اجلاس بغداد خواهند پیوست، چون روش‌ درست نتایج صحیح در پی خواهد آورد. اما چیزی که واقعاً امیدوارم می‌کند این است که گفت‌وگوهای ما با اعراب شکل تعریف و تمجید ندارند. باید خطر حقیقی در هر منطقهٔ متزلزل و در آستانهٔ بحران کنونی و هر وضعیت شکنندهٔ سیاسی را بشناسیم، چه به نهضت فلسطین مربوط باشد، چه مسالهٔ لبنان، مسالهٔ خلیج [فارس]، تحولات ایران و تأثیرات وضعیت ایران. همهٔ جنبش‌ها و تحرکات در حال حاضر منزوی از هم هستند. منظورم این است که رسانه‌ها از جنبش سیاسی منزوی شده و هر حرکت سیاسی رسانه‌، بازتاب خبری و رویکرد خارجی خودش را دارد. حتی رسانه‌ای که یاسر عرفات حالا در اختیار گرفته، رسانه در قالب [نامفهوم]. امپریالیسم، آمریکایی‌ها، ارتجاع و واپس‌گرایی، اروپا و دیگران و غیره، به خیر بگذرد این سیاست نوین و رویکرد حکیمانه و خردمندانهٔ یاسر عرفات که او را به میانجی‌گری و مداخله برای آزاد کردن گروگان‌های آمریکایی در ایران واداشت. او تا کی این روش را ادامه خواهد داد؟ فلسطین به باد تمسخرش خواهد گرفت. مسالهٔ فلسطین بی‌معنی خواهد شد، فقط جوهری روی کاغذ‌‌ رها شده، و بعد از آن که تمام تأثیرگذاری‌های قدرتمندش را ازش گرفتند، به حیوانی دیگر تبدیل خواهد شد، حیوانی دیگر که از قدرت به زیر کشیده شده تا برقصد، بجنبد یا لگد بپراند.

 

لذا این چیزی است که معتقدم روش قاطع و حیاتی خوانده می‌شود و مصونیت برای مردممان. از طریق بسیج گستردهٔ نیرو‌ها در این مرحله، این‌ها عوامل پیروزی واقعی هستند و شک ندارم که آینده [نامفهوم] خواهد بود. اگر کنفرانس تونس تشکیل شود، باید با کشورهای حاشیهٔ خلیج [فارس] حرف بزنیم، حتی رودررو و تک به تک، که البته من این ملاقات‌ها را به ملاقات‌های گروهی ترجیح می‌دهم، چون نمی‌خواهیم که از ترس‌‌ رها شوند، و ترس دنبالتان خواهد کرد. [نامفهوم] وزیر امور خارجه کویت در یکی از این کنفرانس‌ها، کنفرانس کشاورزی، وحشت‌زده بود چون از فعالیت‌های ایران می‌ترسید. گفت که اخبار ایران و اهداف و مقاصد آن‌ها را شنیده است و برادران را برای ملاقاتی فراخوانده تا همفکری کنند و راهی برای مقابله با تهدید ایران پیدا کنند. باید بگویم‌‌ همان آقای وزیر امور خارجه در الجزایر با لحنی محکم گفت «ارتباطتان با ایران چطور است، بهتر شده؟» و من گفتم «شما می‌خواهید این روابط چطور باشد؟» دیروز آن‌ها [نامفهوم] و امروز روابط‌ با ایران عینی و قابل مشاهده شده و ما باید نیتمان را بهبود ببخشیم و این رابطه را توسعه دهیم! موافقم که کمپین ما علیه ایران باید در نهایت ظرفیتش باشد، چه در رابطه با مجادله و اختلاف نظر [نامفهوم]، یا رویکرد تند رسانه‌ای و ایجاد تغییر در فعالیت‌های خارجی، همان‌طور که جنابعالی گفته‌اید. اما این را فراموش نکنید که کل جریان و جنبش نتیجهٔ سیاست‌های عراق است، آن وقت که مردم شروع کردند به باور کردن [نامفهوم]، و اینکه عراق حالا نقشی پیشرو و مهم را بازی می‌کند. عراق حالا می‌خواهد جانشین و خلف عبدالناصر [اشاره به جمال عبدالناصر، رهبر فقید پان‌عرب و رئیس‌جمهور مصر] باشد، و اینکه عراق دارد چنین و چنان می‌کند. همهٔ این‌ها به تأثیرگذاری روانی برمی‌گردد؛ شرایطی روانی که تخریب حاکمان و شکستن اتحاد و یکپارچگی آن‌ها را هدف گرفته و مجبور کردن آن‌ها به تسلیم را. همین است که مسیر و روش ما باید سخت‌گیرانه و تند و تیز باشد. ما نباید در برابر آن‌ها مدارا و ملایمت نشان دهیم و باید بهشان بگوییم: «این [نامفهوم] قرار است فردا به ضرر خودتان تمام شود.»

 

[۱۵:۴۳]

 

صدام حسین: آقای یحیی.

 

آقای یحیی: آقای رئیس‌جمهور برگردیم به سیاست خارجی‌مان: ما به جامعه‌ای نامتمدن می‌مانیم. پایه و اساسی که سیاست خارجی عراق بر آن استوار شده برای جامعهٔ جهانی ناشناخته است. من از رادیو اخبار خارجی را دنبال می‌کند، یا وقتی که اخبار مربوط به [نامفهوم] کنفرانس را می‌شنوم، می‌شود دید که رسانه‌ها علیه دیدگاه عراق در قبال مسالهٔ صحرا موضع گرفته‌اند. مسالهٔ [نامفهوم]، کشوری که ما در سطح حزبی و خصوصی روابط نزدیکی با آن‌ داریم. کشوری دیگر، که روابطمان با آن [نامفهوم] با مراکش، که طرف انور سادات را گرفته است، موضعی ضعیف دارد، و به همین خاطر عراق چنین موضع شناخته‌شده‌ای در قبال مسالهٔ صحرا گرفته. به همین خاطر است که مطالعات استراتژیک سیاست خارجی عراق توصیه به حمایت صد درصدی از الجزایر می‌کنند، آقای رئیس‌جمهور، اما ما از مساله‌ای مثل این حیرت‌زده می‌شویم. مسالهٔ دیگر، که از دیدگاه جامعهٔ بین‌المللی سیاست‌های غریبی در قبال آن اجرا شده، مسالهٔ آمریکا است. منافع ما ثابت می‌کنند که مهم است با اتحاد جماهیر شوروی دوست باشیم و کشورهای سوسیالیست باید موضعی متفاوت با آنچه علیه عراق اختیار کرده‌اند را در پیش بگیرند. حتی اگر ما تأثیر کمی احساس کنیم، باید به روشی از سیاست خارجی که به عراق توان در اختیار گرفتن نقشی اصلی و پیشرو می‌دهد ادامه دهیم، چه در قبال کشورهای غیرمتعهد یا [نامفهوم].

 

[۱۷:۳۴]

 

صدام حسین: خجالت‌آور نیست که عراقی‌ها تأثیرات را بیرون مرزهای خود بررسی کنند، اما این شرم‌آور است که شتاب‌زده دست به عمل بزنیم. شتاب‌زدگی درست نیست و تصور نقشی بدون هدف و محاسبات دقیق هم درست نیست. قرار نیست‌‌ همان اشتباهاتی را که عبدالناصر و بومدین [هواری بومدین، رئیس‌جمهور فقید الجزایر] انجام داده‌اند تکرار کنیم. قرار نیست در‌‌ همان دام بیافتیم که آن‌ها افتادند، حتی با وجود ادامهٔ مناقشه با اسرائیل. در مورد روابطمان با ایران هم، ایران از‌‌ همان ابتدا در برابر ما دشمنی نشان داده، انگار که نمود اصلی تغییری که در ایران اتفاق افتاد با قصد و نیت مخالفت و عداوت با منافع عراق بوده است. ما در برابر آن‌ها صبر نشان دادیم‌ و آن طور که لایقش بودند با آن‌ها برخورد کردیم. باید موضوع مهمی را در محاسبات خود به حساب آوریم. کلامی که ما با آن با ایران حرف می‌زنیم کلام چانه‌زنی نیست. اگر می‌خواستیم چانه‌زنی کنیم، فردا ایرانی‌ها بلندپایه‌ترین مقامشان را به بغداد می‌فرستادند، قراردادی امضا می‌کردند، و به اسم رژیم [نامفهوم]. ما معامله نمی‌کنیم... نه وقتی که دستمان را به کمک مردم کشوری دراز می‌کنیم. حالا کرد‌ها در شمال و عرب‌ها در جنوب می‌جنگند، این مساله... این دو مساله به هیچ معامله‌ و دادوستدی ربط ندارند. در برخورد با این مساله، باید تا زمانی که یک نهاد خودمختار در عربستان و کردستان ایران حاکمیت را در دست گیرد به حمایتمان از آن‌ها ادامه دهیم. اما اگر مردم عربستان [ایران] می‌خواهند اسلحه‌شان را زمین بگذارند و [نامفهوم]، غیرمنتظره نخواهد بود. کرد‌ها بخواهند اسلحه‌شان را زمین بگذارند و بخواهند هر آنچه که می‌خواهند بسازند، این هم غیرمنتظره نیست. ما هیچ اجبار و تعهدی نداریم. می‌دانید، تاکنون ما به هیچ مساله‌ای در رابطه با کرد‌ها یا عرب‌ها متعهد نشده‌ایم. ما از ابتدا به آن‌ها گفته‌ایم: «هیچ درخواستی از ما نکنید، فعلاً نه. ما هر کاری که در توانمان باشد برایتان انجام می‌دهیم بدون تعهد، و حالا شاید به رسم ادب ببینید که ما داریم تشویقتان می‌کنیم و باید کاری در جبرانش انجام دهید. این به خودتان مربوط است.»

 

آن‌ها آمدند پیش ما، ما سراغ آن‌ها نرفتیم؛ نه عرب‌ها و نه کرد‌ها. هم عرب‌ها و هم کرد‌ها حالا شورش کرده‌اند و باید به خودمختاری برسند. ما روی خودمختاری آن‌ها حساب باز کرده‌ایم. ما ردش نکرده‌ایم چون ما بودیم که اجرایش کردیم. اگر به آن باور نداشتیم اجرایش نمی‌کردیم. شاید کسی بگوید که این اتفاق در سال ۱۹۷۴ برای [نامفهوم] افتاد. ما در اساس کاملاً این مساله را پذیرفته‌ایم و همین است که در رویکردمان آن را پی خواهیم گرفت. تا زمانی که رویکرد ما شامل این مساله باشد عراق [نامفهوم] در رویکرد خود. البته این مساله دو سو دارد. حالا اعراب در خلیج [فارس]، عرب‌های خلیج [فارس]، آن‌ها عوض نشده‌اند. خدا به ما رحم کند، آن‌ها عرب‌های فاسد، عرب‌های شرم‌آور، عرب‌هایی هستند که ارزش‌هایشان با تمام ارزش‌های بهشت و زمین که ما بهشان باور داریم در تناقض هستند. اگر سرزمین و مردممان عرب نبودند، ما اولین کسانی نبودیم که به فساد آن‌ها پی می‌برد! اگر [امام] خمینی ذره‌ای [عبارات نامناسبی در اینجا بکار رفته است. م] داشت به آن‌ها فرصت بقا نمی‌داد! اما قصد دارد بهشان فرصت زندگی بدهد. قتل‌عام آن‌ها موهبت و برکتی فداکارانه خواهد بود؛ یک کار خیر. قتل‌عام آن‌ها مطمئناً سودمند خواهد بود، چون که شر فساد و انحطاط را خواهد کند. تمام انحطاط روی زمین و تمام انحطاطی که می‌توانید تصورش را بکنید در کشورهای عرب حاشیه خلیج [فارس] پیدا می‌شود.

 

[۲۳:۰۰]

 

اما کاری که از دست ما، حزب بعث، برمی‌آید این است که سال‌ها با این چالش‌ها روبه‌رو شویم! حزب می‌خواهد یمن شمالی، سرزمین و مردمش، عرب باشد حتی با وجود اینکه می‌دانیم علی عبدالله [علی عبدالله صالح، رئیس‌جمهور یمن] مفت نمی‌ارزد. همین است که ارتجاع و تلاش‌های یمن دموکراتیک برای تبدیل کردن یمن شمالی به کشوری کمونیست را می‌بینیم. این یعنی که به کل از اتحاد اعراب جدا خواهد شد، یعنی همین. در سوی دیگر، ایران در امور بحرین دخالت می‌کند، و چه کسی می‌تواند حاکمان بحرین را از [نامفهوم] حزب ملی‌گرا باز دارد؟ این [نامفهوم] اگر بهش برسند، از مردم تنگهٔ هرمز تا ساکنان کشورهای خلیج [فارس]، و تمام شبه‌جزیرهٔ عرب، و دو یمن. اما ما، منظورم سیاست‌های عراقی است، سیاست‌های ما نشان می‌دهد که ما از هر کسی که بخواهد از شر حاکم کویت خلاص شود حمایت می‌کنیم؛ اما اگر کسی حاکم کویت را براندازد، باید لیبرال باشد، و در عین حال،‌ بتواند پان‌عربیسم این سرزمین و مردمش را حفظ کند. اگر چنین نقشه‌هایی نداشته باشیم، پس مخالف هرکسی خواهیم بود که بخواهد تغییری در آن کشور ایجاد کند. ما مخالف هرکسی هستیم که سعی می‌کند اقتدار و حاکمیت سرزمین عرب و مردمش را از بین ببرد. این تحلیل سیاست‌های عراق است. برادران، این تمام ماجرا است، پیچیده و منحصربه‌فرد و این است که حتی وقتی از ما می‌خواهند پشت آن‌ها بایستیم، دست در دستشان بگذاریم، این شیوه رفتار و برخورد ما است [نامفهوم] وقتی دشمنی به آن‌ها حمله می‌کند. اما آن‌ها نمی‌توانند بدون ما از پس چیزی برآیند، چون سیاست توازن قوا تمام توازن بین‌المللی را به دنیای عرب کشانده است. همه بر اساس وزن و نفوذشان ارزشگذاری می‌شوند و به این طریق جایگاهشان تعیین می‌شود، وزن ثابت و افزوده. آن‌ها دیگر نمی‌توانند وزن ثابت عراق را تغییر دهند؛ این وزن و نفوذ ثابت است، با اینکه وزن افزوده متغیر خواهد بود. وقتی [نامفهوم] افزوده می‌شود و وقتی دیگر ده کیلوی دیگر اضافه می‌شود. ما نباید بگذاریم توهم وزن افزوده فریبمان دهد. وقتی ده کیلو افزوده شد، تصور می‌کنیم که ده کیلو گیرمان آمده، که به وزن ثابتمان اضافه شده است. نه، این ده کیلو وزن افزوده است و باید در ذهنمان وزن ثابت و افزوده را یکجا در نظر بگیریم. ما باید سیاست‌هایمان را بر اساس این دو اصل پیش ببریم. اما اگر فریب این را بخوریم که وزن افزوده وزن ثابت دائمی است، به‌‌ همان سرنوشتی دچار خواهیم شد که بر سر عبدالناصر و بومدین آمد. ما سال‌ها است که از این سیاست دفاع کرده‌ایم. [نامفهوم] تا اینکه آن‌ها نتوانند از ما بگذرند یا خرده‌ای بر ما بگیرند، نمی‌توانند. علیه ما توطئه خواهند چید اما بر ما غلبه نخواهند یافت و به قول آن ضرب‌المثل معروف «دیگر از مرحلهٔ خوابیدن روی تخم‌مرغ‌هایمان گذشته‌ایم» [دیگر این لباس‌ها را کهنه کرده‌ایم] و حالا مرحلهٔ دیگری آغاز شده. مساله سر صبر و تحمل است. آخرین توطئه‌ای که چیده بودند موفق نشد، و به هر طریق ممکن دوباره تلاش خواهند کرد و نقشهٔ دیگری خواهند کشید. اصل قضیه این است که کویت می‌ترسد که اگر عراق کمونیست از آب درآید، چطور به حیاتشان ادامه دهند؟ باید چه خاکی بر سرشان بریزند؟ آن وقت، سرنوشت کویت برای کمونیست‌ها ذره‌ای اهمیت نخواهد داشت. برایشان مهم نخواهد بود که کویت عرب یا غیرعرب بشود. عربستان سعودی می‌خواهد بین ما و ایران به موازنه برسد، و ما را با سوریه و ما را با اردن متعادل و هم‌تراز کند. و اردن می‌خواهد ما را با سوریه تراز کند، و ما را با عربستان سعودی. ما حالا در کل وزن تراز کنندهٔ سنگین و در اولویتی هستیم، به ویژه در خاورمیانه. یمن شمالی می‌خواهد ما را در برابر عربستان سعودی و یمن جنوبی بگذارد و تراز کند، و یمن جنوبی در برابر عربستان سعودی و کشورهای دیگر. هر طرفی که بخواهد به جایگاه خود وزنی بیافزاید از عراق به عنوان ترازکننده‌ای مهم استفاده خواهد کرد، و وقتی این‌ کار را کرد، اموالی که در بازار به دست آورده، [نامفهوم] چند کیلویی به ترازش می‌افزاید.

 

[۲۸:۰۷]

 

لذا، پاسخ اینکه آیا می‌توانند وزن ما را حذف کنند یا نه این است که هرگز نمی‌توانند، چون ما حالا وزنی ثابت داریم و آن‌ها فقط می‌توانند با وزن متغیر بازی کنند. و این عملاً فرایند پیچیده‌ای است که زیرکی بسیاری می‌طلبد، یعنی که ما باید خیلی زرنگ باشیم، حتی اگر زیرکی آن طور که سوریه‌ای‌ها معتقدند ویژگی اصلی ما نباشد. محبوبیت مشخصهٔ اصلی و تنها مشخصهٔ مثبت رژیم سوریه است. حساب‌ کردنش [نامفهوم]، همان‌طور که در بازار الحمیدیه می‌بینیم [اشاره به زیرکی معروف تاجران چرخ‌دستی‌دار در بازار الحمیدیهٔ دمشق، سوریه]. ما چنین خصوصیتی نداریم. ما در معنای استراتژیک زیرک هستیم، و این شوخی نیست. وقتی بحث و شور جمعی داریم همه‌چیز خوب پیش می‌رود، چون ما می‌توانیم برای بلندمدت برنامه‌ریزی کنیم، و می‌توانیم برای آینده در مقیاسی بزرگتر و دور‌تر برنامه بریزیم. حاضران اجلاس آیندهٔ اعراب می‌گویند عراق آنجا حضور دارد، اما نقشی ندارد. هیچ‌یک از آن‌ها اهمیتی به اینکه عراق در آنجا نقشی داشته باشد نمی‌دهند، چون برایشان مهم نیست. محاسبات آن‌ها طوری بوده که اهمیتی به وزن واقعی نمی‌دهند. بسته به شرایط، چیزهای زیادی را در نظر گرفته‌اند. اما می‌خواهند از شر این احساسی که دارند خلاص شوند چون از چیزی به اسم بغداد به وحشت افتاده‌اند. از اسمش مو به تنشان سیخ می‌شود و از هر آنچه که ممکن است در کنفرانس بغداد رخ دهد. رسانه‌ها از کنفرانس بغداد حرف می‌زنند و می‌گویند‌ «اگر بخواهند سازش کنند، نمی‌توانند.» بعضی‌شان هم برخی اوقات نظری می‌دهند. آن‌ها می‌خواهند از شر کنفرانس بغداد راحت شوند و به چیزی موسوم به کنفرانس تونس پناه ببرند. البته، این اتفاق خواهد افتاد. سعی خواهند کرد فضایی الزام‌آور را تحمیل کنند، اما نمی‌توانند تصمیمات الزام‌آور بگیرند. منظورم این است که بی‌پرده بگویم، نمی‌توانند از هیچ تصمیمی که در جریان کنفرانس بغداد مورد توافق بوده فرار و عقب‌نشینی کنند، یعنی فلان ماده را به طریقی اصلاح کنند تا فلان طور شود. نخواهند توانست چنین کاری بکنند، اما می‌توانند ادعا کنند که صرفاً به این خاطر که در کنفرانس بغداد اتفاق آراء در این تصمیمات وجود نداشته، این حقیقت زمینه را برای اتخاذ تصمیمات اضافی که تصمیمات اجلاس بغداد را تعدیل ‌کند فراهم می‌سازد. تا وقتی که چنین اتفاقی نیفتاده، عقب‌نشینی از تصمیمات کنفرانس بغداد رخ خواهد داد. فضایی ایجاد خواهد شد که راه به فتواهای فردی می‌دهد. این یعنی که یاسر عرفات می‌تواند در چنین فضایی خلاقیت نشان دهد، حافظ اسد می‌تواند در چنین محیطی خلاقیت داشته باشد، ملک حسین می‌تواند خلاق باشد، عربستان سعودی می‌تواند خلاق باشد، و تونس می‌تواند خلاق باشد. دارم از گسترش اساس خلاقیت در نظرات حرف می‌زنم.

 

[۳۱:۱۷]

 

وقتی اجلاس بغداد برگزار شد، راه فراری بود برای آن‌ها که نارضایتی‌هایشان را بیان کنند یا از این عقده‌های شخصی خلاص شوند. اینجا بود که حس کردند در بغداد دنبالشان می‌کنند و اینکه ما روی رسیدن به راه‌حل کار نمی‌کنیم. بعضی از آن‌ها حس کردند ناخواسته در جایگاهی قرار داده شده‌اند که هرگز نباید می‌پذیرفتندش. این بود که به فکر افتادند تغییرش بدهند. حالا مساله این است که آیا موفق خواهند شد؟ بله، موفق خواهند شد، اما تا کجا؟ البته که ما دیدگاه خودمان را داریم. ما پروژه‌ای داریم که پیش روی آن‌ها خواهیم گذاشت. [نامفهوم] آن را بررسی خواهند کرد. پروژه ارائه شده است؛ با این حال، اساس تصمیمی که در اجلاس بغداد گرفته شده در مرحله‌ای توسعه‌یافته قرار داشت. به لیبیایی‌ها که می‌رسیم، آن‌ها کنفرانس‌هایی برگزار می‌کنند، در راهرو‌ها لابی می‌کنند و در راهرو‌ها راه می‌روند، اما واقعاً چه کسی حرف می‌زند؟ محتوای حرف‌های آن‌ها بی‌معنی و پوچ است. کشورهای حاشیهٔ خلیج [فارس] فکر می‌کنند فقدان ارتباطات مناسب برای رسیدن به موضعی واحد در اجلاس بغداد بوده که آن‌ها را در چنین موقعیتی قرار داده است. این بود که چنین جایگاه و موضعی را در اجلاس بغداد گرفتند: موضع عراق به عنوان موضع اصیل و جسورانهٔ کشوری که قربانی می‌دهد. همین بود که کشورهای دیگر پیش از رسیدن به بغداد بر سر این موضع به توافق رسیدند. اما چه کاری از آن‌ها برمی‌آید؟ این قیامی مردمی بود و مردم به سختی هزینه‌اش را دادند. سر قرارداد کمپ دیوید و تحقیر این قرارداد‌ها توی سر این مردم زدند. صدای مردم عرب برخاسته بود و حاکمان باید کاری کنند. جایی برای مانور باقی نمانده چون باید این کار انجام شود. ما قوی بودیم و می‌توانستیم تهدیدشان کنیم و بهشان بگوییم که رئیس‌جمهور ما این مساله را سیاه و سفید می‌بیند. خط سفید و آشکاری وجود دارد و خطی سیاه، اما نباید بین آن‌ها خطی وجود داشته باشد. اما ما نباید فریب این را بخوریم که‌‌ همان فرمول‌ها که در اجلاس بغداد موفق بودند می‌توانند در اجلاس تونس هم موفق باشند، به خاطر شرایط و جوی که در اجلاس بغداد وجود داشت و در اجلاس تونس نخواهد بود. ما باید با فرمول‌هایی متفاوت از فرمول‌های قبلی به‌‌ همان جو و روح اجلاس بغداد برسیم، و با رویکردی متفاوت از رویکرد گذشته.

 

[۳۴:۴۸]

 

متوجه‌ شده‌اید که آمریکایی‌ها چقدر ناراحت و آشفته هستند؟ خیلی عصبی شده‌اند. اولش، شاید بپرسید «چرا این‌قدر عصبی شده‌اند، تا آنجا که در بیانیه‌هایشان به دروغ بگویند نیروهای کوبا در عراق هستند؟» آن‌ها در رویدادهای ایران دخالت داشتند، از جمله حذف شاه [محمدرضا پهلوی]، و برکناری شاه به کل تصمیم آمریکایی‌ها بود. این ارادهٔ مردم ایران است، اراده‌ای اصیل. غیرممکن است که مردم [نامفهوم] چنین چیزی وجود ندارد. اما حلقه‌های تکنیکی هست که وقتی مناقشه‌ها میان طرح‌ریزی این حلقه‌های تکنیکی و عزم این مردم در می‌گیرند، نقش آن‌ها در اصلاح را برعهده می‌گیرند. آن‌ها مسالهٔ تنگهٔ هرمز را مطرح می‌کنند تا [نامفهوم] آنچه عراق انجام داد و بعد عقیم می‌گذارندش. آن‌ها با ایرانی‌ها در ایجاد ترس در مردم کشورهای حاشیهٔ خلیج [فارس] و بعد از آن داشتن بهانه‌ای برای مداخله در منطقه هم‌رأی هستند. همین است که ما مجبوریم آمریکایی‌ها را وادار به حمایت از خودمان بکنیم. آن‌ها به شدت عصبی شده‌اند. می‌خواستند رژیم ایران را بر اساس نقشهٔ خودشان تغییر دهند و می‌خواستند در منطقهٔ خلیج [فارس] مداخله کنند، موضع آن‌ها را آن طور که می‌خواهند تعیین کنند و منطقهٔ خلیج [فارس] را طوری دوباره سازمان دهند که با طرحشان بخواند، طرحی که نقش رویدادهای ایران هم در آن گنجانده شده بود. اما هر وقت که ما کاری می‌کنیم، آن‌ها نیروهای بین‌المللی را به منطقه می‌فرستند. اگر نیروهای بین‌المللی را برای چیزی مثل این داشتند، بنابراین، شما، عرب‌های خلیج [فارس]، باید حواستان به آن‌ها باشد و اجازه ندهید که دخالت کنند. و حالا [نامفهوم] جدید، ایرانی‌ها آمریکایی‌ها را گروگان گرفته‌اند، آمریکا قدرتی بزرگ و پیشرو است که بهانه‌ای دارد، ایران به آمریکا هشدار می‌دهد «اگر شاه را به ما پس ندهید، ما گروگان‌ها را نگه خواهیم داشت.» بعد از دو روز صبر کردن، آن‌ها [آمریکایی‌ها] پزشکی را برای معالجهٔ شاه می‌فرستند. [آمریکایی‌ها] واقعاً مواظب او هستند، حتی پس از گروگانگیری. تمام این‌ها به سریالی آبگوشتی و مبتذل می‌ماند. ما همهٔ این‌ها را می‌دانیم، اما چیزی که من را بیشتر از همه ناراحت کرده این است که‌‌ همان طرح و نقشه در مورد عرب‌های اهواز هم پیاده می‌شود [نامفهوم]. اگر عرب‌های اهواز اسلحه، پول، پوشش رسانه‌ای، فیلم، یا حمایت سیاسی بخواهند ما از آن‌ها حمایت می‌کنیم. اما به خودشان بستگی دارد که می‌خواهند شورش کنند یا نه. این شعار‌ها را پخش می‌کنید و باقی‌اش به خودتان بستگی دارد. اما به محض اینکه آمدید سراغ ما و حمایت ما را خواستید، ما چانه نمی‌زنیم،‌ و این پیشنهاد ما است. شما کرد‌ها را می‌خواهید، اما ما اینجا در این میان گیر افتاده‌ایم. چه فاجعه‌ای! در ‌‌نهایت، آن‌ها فقط چانه‌زنی در این شرایط را می‌خواهند! بسیار خب، ما هستیم و چانه نمی‌زنیم. ما اهمیتی به آمریکا، به آن قدرت بزرگ نمی‌دهیم و از هرکس که بخواهد با ما ملاقات کند استقبال می‌کنیم.

 

[۳۸:۲۷]

 

[نامفهوم] هیچ‌وقت چنین چیزی نداشتند. آن‌ها حلقه‌های عملیاتی سازمان دادند که تا یک حدی عمل می‌کردند، تا بتوانند سیاست‌های تهران را در جهت طرح خودشان تعدیل کنند. تعریف و تحسین‌هایشان از منطقه را هم بنا به طرحشان تعدیل خواهند کرد. بحثمان بر سر استقرار نیروهای آمریکایی، در جهت تقویت و تثبیت مقام و جایگاه روحانیون است. تأثیر روحانیون مذهبی کم شده. داریم از اشغال آمریکایی حرف می‌زنیم: آمریکایی‌ها آمدند، آمریکایی‌ها رفتند، [نامفهوم]، خواستند موضع عراق را بر هم بزنند، [نامفهوم]. به همین سبب، ما باید دولت باکفایتی باشیم که به دنبال منافع مردمش است، همان‌طور که رفیق لطیف گفت. اما آن قدرت نباید در ید اختیار یک نفر، نظام، نهاد یا حکومت متمرکز شود. بنابراین، شبیه [نامفهوم] خواهد بود. [نامفهوم] وقتی جنبش و تحرک جامعه و حکومت دارد [نامفهوم] وقتی تمام وزرا انقلابی هستند، منظورم انقلابی‌های واقعی حاضر در میدان قیام است،‌ رهبری خواهند کرد و تحلیل و نظارت، قوانین را وضع خواهند کرد، مشکلات را حل می‌کنند و عدالت را برقرار. وقتی عدالت برقرار شد، انسان‌ها دیگر در ادارهٔ وزیر [نامفهوم] نخواهند بود و تحت سرکوب روسای نهاد‌ها قرار نخواهند گرفت. وقتی کار و تجربهٔ یک عراقی را بستایید، به بمبی اتمی تبدیل خواهد شد. منظورم این است که می‌تواند در حالی که در بغداد است هزاران کیلومتر آن‌سو‌تر هدف را از پا درآورد. این رسالهٔ سرخی است که به دستور ما از شما پنهان نگه داشته شده. در این رساله شکایت‌هایی از من خواهید خواند، و یا تحلیل‌های دیگران و آنچه آن‌ها دربارهٔ رفیق طارق عزیز می‌گویند، یا آن‌چه دربارۀ طه الجزراوی می‌گویند یا کسان دیگر، هر وقت به دستتان رسید دریافت این سند را اطلاع خواهید داد و این رساله همین‌طور در سلسله‌ مراتب بالا خواهد رفت و وضعیت کشمکشی روانی در حساس‌ترین حلقه‌های حکومت پدید خواهد آورد. می‌توانید کار مفیدی بکنید، مثل گوش کردن به اخبار بین‌المللی. دست‌کم چیز مفیدی یاد می‌گیرید. بر همین اساس، [نامفهوم] و پخش شده است. غیرممکن است که جوانی نزد من بیاید و دربارهٔ مقاله‌هایی که آن روزنامه‌ها، دربارهٔ اختلاف نظر میان وزیر دادگستری و وزیر فرهنگ و اطلاعات دارند، شکایت کند که مثلا وزیر دادگستری قوانینی با زمینه‌ای پیش‌رو وضع می‌کند، و وزیر فرهنگ و اطلاعات قوانینی متضاد این‌ها می‌خواهد. اگر چیزی به شما بدهم که بخوانید و بهتان بگویم که بعد از ده روز برگردید، فقط ده درصد از چیزی را که خوانده‌اید خواهید فهمید. منظورم از این حرف این است که وزیر دادگستری لیبرال‌تر از وزیر اطلاعات است، یا اینکه مناقشه‌ای بر سر قدرت میان معاونان نخست‌وزیر هست، این‌طور که مسوولیت‌های طه الجزراوی بیشتر از طارق عزیز است و غیره. و آرام آرام این تصور در شما ایجاد خواهد شد که [نامفهوم] اخبار بین‌الملل را همان‌طور که هستند بپذیرید، به عنوان اخبار. در مسالهٔ رسانه‌های مسموم و تفسیر غلط از رژیم‌ ما، طرف‌های درگیر، وزیر اطلاعات یا رئیس دولت باید از آن باخبر باشند تا بدانند که دیگران چه فکری درباره‌ آن‌ها می‌کنند. متشکرم.

 

[پایان ضبط]

کلید واژه ها: صدام حسین جنگ ایران و عراق


نظر شما :